کد خبر : 174568
تاریخ انتشار :

ادارات بدون آبدارچی و امنیت ملی با دلار ایکس‌ هزار تومانی؟

ادارات بدون آبدارچی و امنیت ملی با دلار ایکس‌ هزار تومانی؟
ماجرای آبدارچی دیوان عالی کشور هنوز در دست بررسی است و روایت اصلی هنوز مشخص نیست (شاید هم مشابه برخی اتفاقات امنیتی هرگز مشخص نشود) اما این اتفاق را باید از منظری جامع‌تر یا در اصطلاح Big Picture دید. این اتفاق، رخدادی بسیار مهم بود که باید با حوادث چندماه اخیر در سوریه و منطقه مرتبط دید.

به گزارش اطلاع با ما، ادارات بدون آبدارچی و امنیت ملی: محمد رضا اسلامی – ماجرای آبدارچی دیوان عالی کشور هنوز در دست بررسی است و روایت اصلی هنوز مشخص نیست (شاید هم مشابه برخی اتفاقات امنیتی هرگز مشخص نشود) اما این اتفاق را باید از منظری جامع‌تر یا در اصطلاح Big Picture دید. این اتفاق، رخدادی بسیار مهم بود که باید با حوادث چندماه اخیر در سوریه و منطقه مرتبط دید.

پیش از پرداختن به این بحث مروری کنیم روی بودجه رسمی کشور سوریه در‌ سال ۲۰۲۴:

بودجه مصوب مجلس کشور سوریه در سال گذشته ۳۵،۵۰۰ میلیارد پوند سوری
معادل ۳.۱ میلیارد دلار بوده است.

این جمله چه معنی ای می دهد؟ بگذارید این جمله را اینگونه باهم بخوانیم:
با بودجه کشور سوریه کلا ۲ تا برج خلیفه می شود ساخت.
(هزینه احداث برج خلیفه حدودا ۱.۵ میلیارد دلار بوده است).

این یعنی که یک تاجر عرب یا یک تاجر آمریکایی می توانند کل بودجه کشور سوریه را تامین کنند.

بودجه کشور سوریه در سال قبل یعنی در ۲۰۲۳ چقدر بوده است؟
۵.۴ میلیارد دلار

چنین وضعیتی منجر به چه می شود؟ نگاهی به مصاحبه اخیر محمد جلالی نخست وزیر سابق سوریه (در زمان بشار اسد) بسیار تکان‌دهنده است.
او مصاحبه‌ای کرده و گفته: حقوق منِ نخست وزیر ۱۴۰ دلار در ماه بوده است.

این یعنی که قطعا «آبدارچی نخست وزیر» یا راننده نخست وزیر یا حتی مسئول دفتر او رقمی بسیار کمتر از ۱۴۰ دلار در ماه دریافت می‌کرده‌اند.

این یعنی که یک مهندس آمریکایی با پول خرد هزینه‌ بنزین ماشینش می‌تواند حقوق نخست وزیر سوریه را بدهد. این یعنی یک تاجر اماراتی می‌تواند با پول خردی که برای خشکشویی لباس و پارکینگ ماشین‌اش می دهد حقوق نخست وزیر سوریه را پرداخت کند.

و آیا «مقاومت» وقتی که آبدارچی و سرباز حقوقش اینگونه است و نخست وزیر حقوقش آنگونه است معنی دارد؟ (جالب اینکه بدانیم او پیش از آنکه نخست‌وزیر بشار بشود رئیس دانشگاه بوده).

این یک جلوه وحشتناک از فقر است. اما ماجرا در همین‌جا متوقف نیست. فقر جلوه‌های بدتری هم دارد.

بازگردیم به مسئله آبدارچی دیوان عالی کشور و ببینیم ارتباط این اتفاق با اتفاقات چند ماه اخیر در منطقه چیست؟

طی ماههای گذشته موساد اسرائیل جلوه های عجیب و جدیدی از توان اطلاعاتی خود را نشان داد. مسئله پیجرها یک شوک برای جهان عرب بود و مسئله ترور سیدحسن نصراله نمونه دیگری از اشراف اطلاعاتی اسرائیل بر محرمانه‌ترین امور تشکیلاتی حزب‌اله بود. در تمام این اقدامات اخیرِ اسرائیل رد پای آبدارچی‌ها و یا افرادی را می توان دید که با حقوق ۱۴۰ دلار در ماه زیسته اند و حاضر به فروش اطلاعات محرمانه به نیروهای اسرائیلی در ازای چندهزار دلار بوده اند. Credit اصلی از آنِ سیستم اطلاعاتی اسرائیل و موساد نیست بلکه Credit اصلی از آن فقر است. وقتی که موساد از لحظه (ساعت، دقیقه، ثانیه) موقعیت سیدحسن نصراله اطلاعات دارد یعنی در همان تشکیلات حزب‌اله افرادی هستند که تا این حد نشتی اطلاعات محرمانه و فوق محرمانه دارند.

در تمام اجزای افراد پیرامون فرماندهان حماس، افرادی هستند که سالهاست خسته از درآمدهای ۱۰۰دلار در ماه زندگی کرده اند. همین افراد عامل نشت اطلاعات حماس و خبردادن لحظه/موقعیت فرماندهان بوده اند.

جلوه فقر فقط نخست‌وزیر سوریه نیست. جلوه فقر فقط «نجنگیدن ارتش» سوریه نیست. جلوه فقر جایی است که آبدارچی تو را می فروشد. جایی است که معتمدین سیدحسن نصراله نیز موقعیتِ لحظه‌ای فرمانده حزب‌اله را در ازای چندهزار دلار (یا چندصدهزار دلار) می‌فروشند.

مقاومت، با فقر بی معناست. چون تو می‌توانی مقاومت کنی(و ممکن است بخواهی به مقاومت ادامه بدهی) ولی پیرامونِ تو افراد به مرز جاری‌شدگی Yeilding رسیده اند. ممکن است سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوا فضا بخواهد مقاومت کند ولی وقتی که آبدارچیِ حاجی زاده از درون بریده باشد، و یا راننده حاجی زاده به مرز Yeilding رسیده باشد، مقاومت چگونه ممکن است؟

آقای پورمحمدی (که در انتخابات ریاست جمهوری آنطور هوشمندانه سخن می‌گفت) دیروز آمده مقابل دوربین و گفته:
ضارب «در هنگام ترور از منافقین صحبت کرده و شعار می‌داده که نشان می‌دهد هدفدار آمده بود.»
آقای پورمحمدی آدم کم هوشی نیست ولی چطور مسئله را به سازمان مجاهدین تقلیل می دهد؟ آیا او ندیده که این چندماه اخیر در منطقه چه مسائلی رخ داده است؟ آیا ترور اسماعیل هنیه را ندیده؟

صورت مساله کشور ایران امروز یک چیز است: اقتصاد. فقط همین. روند کشور با مسیر فعلی و با دلار صد یا دویست‌ هزار تومانی به نقطه‌ای خواهد رسید که نه کوچک‌زاده به آبدارچی‌ اش اعتماد خواهد داشت و نه پورمحمدی به برادرِ راننده اش.

ویروس فقر بیش از ویروس کرونا به انسانها نزدیک می‌شود.

برچسب ها :ادارات ، دلار

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.