هیچکس در غزه پیروز نشد
به گزارش اطلاع با ما ، هیچکس در غزه پیروز نشد: پس از ۱۵ ماه درد و رنج، احتمال آتشبس در غزه بهعنوان یک آرامش عظیم نه تنها برای فلسطینیها و اسرائیلیها، بلکه برای کل خاورمیانه محسوب میشود. درست است که این توافق از نظر اندازه و دامنه محدود است. فضایی که پوشش میدهد به سختی از جزیره مارثا واینارد بزرگتر است. شرایط واقعی اولین مرحله آتشبس تنها به توقف موقت جنگ، مبادله برخی گروگانها و عقبنشینی جزئی اسرائیل محدود میشود. با توجه به پیشینه اخیر، شکنندگی ائتلاف حاکم اسرائیل و فاصله عمیق میان طرفین درگیر، این توافق به همان اندازه که احتمال دارد به یک صلح درازمدت منتهی شود، احتمال دارد سقوط کرده یا به سادگی منقضی شود. با این حال، حتی یک کاهش موقت در تنشهای منطقهای فرصتی برای تأمل مفید فراهم میکند.
خاورمیانه مدرن به تحولات مداوم در ائتلافها و موازنههای قدرت شناخته میشود، اما هر بار که الگوی پیچیده منطقه تغییر میکند، فقط یک قطعه از این الگو جابجا میشود. این بار، تغییر بهطرز غیرمنتظرهای رادیکالتر از آنچه که اندازه کوچک غزه ممکن است نشان دهد، به نظر میرسد. شاید از جنگ عربی-اسرائیلی 1967 تاکنون، پازل منطقهای اینچنین سریع و کاملاً دگرگون نشده باشد. در آن شش روز، اسرائیل قدس شرقی، کرانه باختری، غزه، بلندیهای جولان سوریه و شبهجزیره سینای مصر را تصرف کرد و وضعیتی که دو دهه طول کشید را بر هم زد، رویاهای عربها را در هم شکست، نقش آمریکا را گسترش داد و اسرائیل را به یک قدرت اشغالگر تبدیل کرد و میلیونها فلسطینی را به مردمی تابع تبدیل کرد.
در مقابل، بحران غزه مدت زمان بسیار طولانیتری نسبت به هر برخورد عربی-اسرائیلی قبلی به خود اختصاص داده است. هزینههای انسانی آن نیز بسیار بالاتر بوده است. یک مطالعه اپیدمیولوژیکی که این ماه در مجله پزشکی لانست بریتانیا منتشر شد، نشان میدهد که ممکن است تا کنون 70,000 فلسطینی در غزه کشته شده باشند، رقمی که بیش از سه برابر تعداد کل اسرائیلیها، اعم از نظامی و غیرنظامی، کشتهشده در تمامی جنگها و حملات تروریستی اسرائیل از زمان تأسیس آن در 1948 است. با این حال، شکستن دفاعهای اسرائیل توسط حماس در 7 اکتبر و از دست دادن 1,200 نفر از اسرائیلیها در یک روز، شوک بیسابقهای به این کشور وارد کرد. اما همانند جنگ 1967، بازتابهای این جنگ فراتر از طرفهای مستقیم درگیر به کشورهای همسایه اسرائیل و حتی کشورهای دوردست در سراسر منطقه گسترش یافته است، گاهی به شیوههای غیرمنتظره.
چگونه؟ در یک مهمانی شام در قاهره، پایتخت مصر، یک مهمان با طعنه تاریک درباره دستاوردهای منحصر به فرد یحیی سینوار، مغز متفکر حماس که حمله 7 اکتبر 2023 را آغاز کرد و آتشبس فعلی را رقم زد، صحبت میکند. او با طعنه میپرسد: “چقدر شگفتانگیز است که یک نفر در یک سال آنچه را که میلیونها نفر در دههها نتوانستند انجام دهند، محقق کرد؟” و فهرستی از اثرات آن را میآورد. “به خاطر او، اسرائیل حزبالله در لبنان را تضعیف کرد و به دلیل آن رژیم اسد در سوریه سقوط کرد و به خاطر آن محور مقاومت ایران فرو پاشید.” او مکثی میکند تا تأثیرش را بیشتر کند و سپس اضافه میکند که باید به «هوش» سینوار مدیون باشیم که باعث شده تا زندگی سیاسی بنیامین نتانیاهو بهعنوان نخستوزیر اسرائیل نجات یابد و محبوب شود و همچنین رهبر مصری، عبدالفتاح السیسی از بدهیها و مشکلات دیگرش نجات یابد.
این طعنه جای توجیه دارد. هر یک از این “دستاوردها” در واقع یک اشتباه محاسباتی بزرگ برای حماس است. گروه اسلامگرای فلسطینی که اکنون از جمهوری اسلامی حمایت و تأمین مالی میشود، در حال حاضر بهطور استراتژیک تضعیف شده است. خانواده اسد در سوریه دوست ویژهای برای حماس نبودند، اما اسرائیل از سقوط آنها برای نابود کردن کل زرادخانه سلاحهای سنگین سوریه استفاده کرد و یکی دیگر از دشمنان منطقهای را برای شاید یک نسل از عمل نظامی خارج ساخت. نتانیاهو اکنون در اسرائیل محبوبتر از قبل است و رهبر مصری که بهشدت سازمان مادر حماس، اخوان المسلمین را مورد آزار و اذیت قرار داده، با سکوت خود در مورد غزه از سوی اعتباردهندگان غربی برای حفظ سکوتش مورد پاداش قرار گرفته.
بهطور منصفانه، سینوار با هزینهای عظیم برای اسرائیلیها و فلسطینیها، برخی از اهداف واقعی خود را محقق کرد. او مشکل فلسطینیها را دوباره در کانون توجه جهانی قرار داد. او تلاشها برای گسترش شبکه پیمانهای اسرائیل با کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی را تضعیف کرد. او اسرائیل را شرمنده کرد، ابتدا با آشکار کردن بیکفایتی نظامیاش و سپس با تحریک پاسخهایی بهقدری خشونتآمیز که باعث شد تا موقعیت اخلاقی کشور به شدت آسیب ببیند.
اما مردم غزه تنها کسانی نیستند که در منطقه از خود میپرسند که آیا قمار سینوار ارزشش را داشت.
رهبری حماس با یک بازی بیپروا، اسرائیل را، همانطور که پس از جنگ 1967، تقریباً یک هژمون مینیمورد در منطقه ساخته است. همسایگان عرب آن در مقایسه با اسرائیل ابرقدرت نظامی کوچکی هستند و در بیشتر موارد آنقدر در امور داخلی خود غرق شدهاند که برای سرنوشت فلسطینیها چندان اهمیتی قائل نیستند. ایران دست خود را سوزانده و آنچه حتی سلاحهای هستهای میتواند بیاورد، تنها یک سطح جدید از ایستادگی در برابر اسرائیل است – که به هر حال کشوری نسبتاً دور است که بسیاری از ایرانیان عادی آن را دشمن نمیدانند. ورود بهموقع یک دولت جدید در واشنگتن، حتی مصممتر از دولت جو بایدن، که عملیات نظامی اسرائیل در غزه را با 17.9 میلیارد دلار تأمین مالی کرد، فقط سلطه نظامی اسرائیل را بیشتر نمایان میکند.
اما همانطور که در 1967، پیروزی اسرائیل همراه با مسئولیتهای ناخواندهای است. در آن زمان، اسرائیلیهای خردمند توصیه کردند که باقیماندن بهعنوان یک قدرت اشغالگر بر مردمی که بهطور طبیعی خشمگین هستند، نه تنها از نظر اخلاقی ناپسند است، بلکه میتواند جامعه اسرائیل را تضعیف کند. این توصیه در نهایت نادیده گرفته شد و به سیاستی ناگفته از الحاق و استعمار تدریجی منتهی شد. نتیجه آن است که امروز اسرائیل بر جمعیتهایی از فلسطینیها و اسرائیلیهای یهودی حکمرانی میکند که از نظر تعداد تقریباً برابر هستند، اما از نظر حقوق، ثروت و چشمانداز بهطرزی نگرانکننده ناهمسان هستند. این قطعاً دستورالعملی برای همزیستی صلحآمیز نیست.
با این حال، بهدلیل حمایت بیچونوچرای آمریکا و دیگر حامیان غربی، بهخاطر آشفتگی دائمی عربها و بهدلیل گرایش سیاسی به راست اسرائیل، این کشور در این مسیر ادامه داده است. وسوسه برای عمیقتر کردن این گودال حتی اکنون قویتر است، با غزهای که یک ویرانه است و تمام چالشگران منطقهای بالقوه سرکوب شدهاند. آیا اسرائیل اکنون میتواند به حکمت پیروزی با بزرگواری دست یابد؟ افسوس که علائم خوب نیستند. پایان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0