کد خبر : 172959
تاریخ انتشار : جمعه 28 دی 1403 - 11:53

«قیمت‌گذاری دستوری؛ عامل بازدارنده توسعه اقتصادی و تشدید بحران‌های بازار»

«قیمت‌گذاری دستوری؛ عامل بازدارنده توسعه اقتصادی و تشدید بحران‌های بازار»
قیمت‌گذاری دستوری به‌عنوان ابزار مداخله مستقیم دولت در اقتصاد، با هدف کنترل تورم و حمایت از مصرف‌کنندگان، در عمل باعث کاهش تولید، فرار سرمایه، شکل‌گیری بازار سیاه، و افزایش بیکاری می‌شود.

به گزارش اطلاع با ما ، قیمت‌گذاری دستوری: قیمت‌گذاری دستوری به‌عنوان ابزار مداخله مستقیم دولت در اقتصاد، با هدف کنترل تورم و حمایت از مصرف‌کنندگان، در عمل باعث کاهش تولید، فرار سرمایه، شکل‌گیری بازار سیاه، و افزایش بیکاری می‌شود. این سیاست، نه‌تنها کارایی بازار را مختل می‌کند، بلکه باعث احتکار و تقویت انحصار و تبانی در بازار می‌شود. کارشناسان اقتصادی معتقدند دولت باید به جای دخالت مستقیم در قیمت‌ها، بر شفافیت، رقابت‌پذیری، و هدفمندی یارانه‌ها تمرکز کند و با کاهش تصدی‌گری، محیط امنی برای سرمایه‌گذاری ایجاد نماید تا رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی تحقق یابد.

تحلیل: ناکارآمدی قیمت‌گذاری دستوری و لزوم بازنگری در سیاست‌ها

قیمت‌گذاری دستوری، یکی از ابزارهای مداخله مستقیم دولت در اقتصاد، علی‌رغم نیت کنترل تورم و حمایت از مصرف‌کنندگان، در عمل به نتایج معکوسی منجر می‌شود. این سیاست با ایجاد انحراف در مکانیسم بازار، تبعاتی چون کاهش تولید، فرار سرمایه، شکل‌گیری بازار سیاه و کاهش انگیزه سرمایه‌گذاری را به همراه دارد.

عوامل اصلی ناکارآمدی قیمت‌گذاری دستوری:
کاهش تولید و انگیزه تولیدکنندگان:

تعیین سقف قیمت‌ها سودآوری تولیدکنندگان را کاهش داده و آنها را به سمت بازارهای آزادتر سوق می‌دهد. این امر در بلندمدت منجر به کاهش تولید و در نتیجه، کمبود کالا در بازار می‌شود.

تشویق احتکار و ایجاد بازار سیاه:

قیمت‌های دستوری پایین‌تر از نرخ بازار، انگیزه عرضه کالا را کاهش داده و شرایطی برای احتکار و شکل‌گیری بازارهای غیررسمی فراهم می‌کند.

فرار سرمایه و کاهش اشتغال:

دخالت‌های قیمتی، ریسک سرمایه‌گذاری را افزایش داده و سرمایه‌گذاران را از ورود به بخش تولید بازمی‌دارد. این مسئله به تعطیلی واحدهای تولیدی و افزایش بیکاری منجر می‌شود.

تقویت انحصار و تبانی:

محدودیت‌های قیمتی فضا را برای فعالیت رقابتی کاهش داده و امکان سوءاستفاده انحصارگران و دلالان را فراهم می‌کند.

راهکارها برای خروج از اقتصاد دستوری:
تمرکز بر شفافیت و رقابت:

دولت باید با ایجاد بسترهای رقابتی و کاهش مداخلات، به بازار اجازه دهد قیمت‌ها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شوند.

هدفمندی یارانه‌ها:

به جای قیمت‌گذاری دستوری، یارانه‌ها باید به صورت مستقیم به اقشار کم‌درآمد تعلق گیرد تا از آثار منفی تورم بر این گروه‌ها کاسته شود.

تشویق سرمایه‌گذاری:

کاهش تصدی‌گری دولت و فراهم کردن محیط امن برای سرمایه‌گذاران، انگیزه‌ها را برای سرمایه‌گذاری در تولید افزایش می‌دهد.

مدیریت تورم از طریق سیاست‌های کلان:

کنترل تورم باید با ابزارهای پولی و مالی مؤثر صورت گیرد، نه از طریق تعیین دستوری قیمت‌ها.

نتیجه‌گیری:

اقتصاد دستوری، به جای بهبود شرایط اقتصادی، باعث تعمیق بحران‌ها و افزایش هزینه‌های اجتماعی می‌شود. حرکت به سمت آزادسازی اقتصادی، همراه با حمایت هدفمند از اقشار آسیب‌پذیر، می‌تواند ضمن رفع ناکارآمدی‌ها، رشد اقتصادی پایداری را به دنبال داشته باشد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.