احیای پیوند پنهان و پوششیِ آل نهیان با سران طالبان، لزوم آمادگی ماموران امنیتی و سیاسی ج.ا.ا و همسایگان!

به گزارش اطلاع با ما، طالبان – امان الله دهقان فرد – بررسی مبادی فکری و مبانی نظری و عقیدتیِ دو مجموعه ی کاملا قبیله گرا و نامنتخبِ «طالبان» و «آل نهیان» بعنوان حاکمان فعلیِ «امارات عربی» و «امارت افغانی» و ارتباطات گرم و ریشه دار آنان، آنهم از چندین دهه قبل تا همین الان، نشان می دهد که هر یک‌ با دیگری ریشه های در هم تنیده داشته. ابتدائا توسط مرکزیتی فرامنطقه ای راه اندازی و زیر پوشش قرار گرفته و مکمل هم در اهداف تبیینی و تعیینی محسوب می شوند. «بوظبی» از سرمایه و برنامه های القایی و اعتباری برخوردار بوده و «قندهار» نیز دارای شبکه های نظامی آموزش دیده، مورد تربیت واقع گردیده و آماده جهت اعزام نیروهای اصطلاحا «جهادی» و یا «انتحاری» به مناطق مورد نظر و نیاز سرویس های امنیتی به نقاط دور و نزدیکی همچون سودان، یمن و احتمالا دیگر ساحات آفریقایی و پیرامونی خواهند بود. در همین رابطه و جهت استحضار همگان مواردی را معروض می داریم.

*۱)-* آغاز ارتباط گیریِ عملیاتی و اطلاعاتی بین دو «اماراتِ» ایلِ طالبان و آل نهیان به اواسط دهه ی شصت خورشیدی و همزمان با راه اندازی گروه های شبه نظامی بین المللی و برخوردار از تفکرات شدید تکفیری و سلفی در مناطق مرزی پاکستان و مشرقی افغانستان، آنهم با هدایت سرویس های جاسوسی و فرماندهان نظامی غربی و همکاری منابع و عوامل عربی جهت مقابله و شکست اشغالگران شورویِ سابق بوده که این روابط همچنان پس از خروج متجاوزان و‌ روی کار آمدن دولت مجاهدان تداوم یافته و با اکمالِ وسیع تسلیحاتی و پشتیبانی استخباراتی همه جانبه از همین طالبان و کشتار وسیع شیعیان و فارس زبانان توسط ایشان، در نیمه ی دوم دهه ی ۷۰ ادامه یافته و زمینه های لازم جهت آمدن ناتو و آمریکا و اشغال ۲۰ ساله فراهم و نهایتا با زمینه سازی برای تسلط کودتا گونه ی انتحاریان قندهاری بر این همسایه ی مسلمان شرقی تداوم پیدا کرده است.

*۲)-* حذف پیروان امیرمؤمنان از صحنه، عرصه و میادین سیاسی و اجتماعی و متعاقبا کنار زدن فارس زبانان، تاجیکان و سایر اقوام متمایل به همسایگان شمالی، غربی و جنوبی افغانستان و دقیقا حرکت در چارچوب های تعیین شده توسط سرجاسوسان انگلیسی، آمریکایی و صهیونیستی از اهداف مشترک هر دو جریانِ یاد شده بوده که همگی نیز در حوزه تاریخی و تمدنیِ ایرانیان، بصورت همزمان و توأمان در حال پیگیری و اجرایی است.

*۳)-* دلایل و نشانه های عمده در وجود ارتباطات پنهانی و عملیاتیِ مستمر بین سران این دو جریان حقیقتا غیرمنتخب، عبارتند از:

-ارایه ی امکانات اعتباری و در اختیار گذاریِ پشتیبانی های جاسوسی و اطلاعاتی، از ابتدای تاسیس تا مقطع شناسایی رسمی طالبان در اولین تجربه ی تسلط بر افغانستان و سپس هماهنگی های اشتراکیِ بعدی با سران اصلیِ قندهاری جهت حذف فیزیکی شخصیت های اصیل جهادی و شیعیِ متمایل به ایران و متعلق به سایر گویش های زبانی و گرایش های قومی و مذهبی همچون مهندس احمدشاه مسعود، استاد برهان الدین ربانی، حجة الاسلام عبدالعلی مزاری و متعاقبا حمله ی ناجوان مردانه به نمایندگی ج.ا و شهادت دیپلمات های ایرانی در شهر مزارشریف.

-مشارکتِ برنامه ریزی شده در طرح گسترده ی پشت پرده با سران و نظامیان دولت کاملا سرسپرده ی اشرف غنی و اطرافیان قومیِ ایشان در جریان تحویل تاج و تخت «شِبهِ پادشاهی»! به دیگر اعضای فامیلی و پشتونی.

-سرازیر کردن سرمایه های هنگفت و البته بظاهر توسعه ای و زیربنایی اما مشروط به ساخت سدهای بزرگ و بندهای کوچک انحرافی آنهم با اهداف حقیقتا خبیثانه ای مثل خشکانیدن رودخانه های منتهی به سرحدات بلاد پیرامونی، مخصوصا ممانعت از ورود آب های جاریِ دائمی و فصلی بداخل مناطق مرزیِ ایران اسلامی.

-و اخیرا نیز برگزاریِ نشست های نهانی در کابل، دبی، قندهار و بوظبی جهت بکارگیریِ نیروهای آموزش دیده، پرورش یافته و فارغ التعلیم گردیده ی قبایلی، از صدها مدرسه و مرکز به اصطلاح «جهادیِ» زنانه و مردانه، آنهم برای اقدامات برون مرزی در ممالک مورد هدف قرار گرفته ی عوامل و ایادیِ اماراتی.

سران دست پروده، قبیله گرا و شیخ نشین اماراتی از ۵۰ سال قبل به این طرف و دقیقا همزمان با تاجگذاری توهمی و نشانیده شدن بر تخت ستم شاهی در جزایری اشغالی و کاملا ایرانی، توسط سراستعمارگرِ وقت جهانی، بعنوان شعبه ای از سازمان های جاسوسی، دستگاه های اطلاعاتی و نظامیِ خانواده ی خبیث و سلطنتیِ انگلیس، به نمایندگیِ رژیم های مسیحی و صهیونیستیِ غربی و عِبری و مکمل برخی دیگر از مستعمرات عربی، «عمل» نموده و مطابق با میل و فرمان آنان «حرکت» کرده است. ‌اینکه می بینید روزی همنوا با سازمان جهنمیِ «سیا» برای تاسیس گروه های تروریستی و براندازیِ دولت های مستقل محور مقاومت در عراق، شام و یمن تمام توانش را بکار گرفته. همسو با ماموران قاتل «موساد»، آدمکشانی را در سودان و بلاد آفریقایی مسلح و وارد میدان نبرد نموده و همه را بجان هم انداخته و چند سالی هم می شود تغییر نام خلیجِ تا قیامت فارس را در دستور قرار داده و ادعاهای ارضی را علیه سرزمین مقدس عاشورائیانِ اهورایی طرح کرده، و .. شک نکنید در ادامه و آینده ای نچندان دور، انغماسیانِ «طالبان» و تکفیرمسلکانِ «شرطلبِ» حاکم بر مردم محروم افغانستان را با بلاد همسایه و ساکنان آن، از جمله چینیان، ایرانیان، پاکستانیان و‌ تاجیکستانیان درگیر نزاعی فراگیر خواهد نمود.