واماندگی روشنفکران، با نگاه به جدایی و قهرمان
به گزارش اطلاع با ما دانشطلب:اصغر فرهادی در جدایی، متأثر از هیاهوی پس از ۸۸ تلاش کرد جامعه را به دروغگویی متهم کند اما این کار را با دروغ انجام داد. ابتدا تا انتهای فیلمش تنش و سیاهی در ایران نشان داد یعنی دعوت به فرار کرد اما در آخر، دوراهی به فیلم چسباند و ادای بیطرفی درآورد. با چینش مبتنی بر دروغ، علیه دروغ بیانیه داد.
در قهرمان هم خیلی زود سیستم را به ریاکاری و تشویقِ آدمها به دروغگویی متهم کرد اما ظاهرا خودش در پیچیدگی داستانی که چیده گم شد: یک بخش از سیستم محکم میایستد و زیر بار کاری که شک و تردید در آن هست نمیرود، ولو اینکه بخش دیگرِ سیستم به ظاهرسازی و اشتباه متهم شود.
برندگان سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در ادوار جشنواره فیلم فجر
کسی که زیاد دشمنی بورزد از خودش رودست میخورد و این دستکم در جدایی و قهرمان نمایان است. فرهادی بیانیه میدهد و به خاطر سیاست جایزه میگیرد اما تناقضهای پیش پا افتاده (که رسوباتِ اصلاحطلبی است) از کارهایش بیرون میزند؛ چیزی را به چالش میکشد که خودش با آن ساخته شده.
در قهرمان هم مثل جدایی، از محکومیت سیستم فراتر رفته و کل جامعه را به سیاهی کشیده: جامعه ایرانی آنقدر بیمار است که آدم خوشقلب را متهم و عاصی میکند. این خلاصه گزارش فرهادی به جشنوارههای غربی بوده. در مصاحبهها تصریح نمیکند اما در فیلمهایش با صدای بلند همین را میگوید.
جامعه ایران زیر فشار و تحریم بسیاری از خوبیها را از دست داده و ارزشهایش فروریخته. ملتهب و پُرتنش است اما دعوت به فرار به جایی که در اوج رفاه، اخلاق و انسانیت را دور ریختهاند واماندگیِ روشنفکر ایرانی را به رخ میکشد. از قاجار تا به حال از تکرارِ «ما بدیم، آنها خوب» فراتر نرفتهاند.
برچسب ها :اصغر فرهادی ، قهرمان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0