کد خبر : 128770
تاریخ انتشار : چهارشنبه 31 مرداد 1403 - 11:39

دموکراتها بدنبال جذب ایرانند، جمهوریخواهان بدنبال فروپاشی

دموکراتها بدنبال جذب ایرانند، جمهوریخواهان بدنبال فروپاشی
هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان جمهوری‌اسلامی را به‌عنوان یک مانع و مزاحم برای منافع آمریکا می‌بینند؛ اما رویکرد متفاوتی دارد. رویکرد جمهوری‌خواهان و ترامپ این است که جمهوری‌اسلامی باید حذف و متلاشی و یا بسیار ضعیف شود...

به گزارش اطلاع با ما دموکراتها بدنبال جذب ایرانند- اسفندیار خدایی: هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان جمهوری‌اسلامی را به‌عنوان یک مانع و مزاحم برای منافع آمریکا می‌بینند؛ اما رویکرد متفاوتی دارد. رویکرد جمهوری‌خواهان و ترامپ این است که جمهوری‌اسلامی باید حذف و متلاشی و یا بسیار ضعیف شود اما دموکرات‌ها می‌خواهند جمهوری اسلامی جذب جامعه جهانی شود و منافع خود را در همکاری با آمریکا ببیند نه در تقابل. برای جمهوری‌خواهان تحریم ابزاری برای تغییر رژیم است ولی برای دموکراتها یک ابزار فشار برای معامله است. دموکرات‌ها مایلند با نقش دادن به ایران در مسائل بین‌المللی از ماهیت ضد آمریکایی ایران بکاهند. در واقع هر دو حزب به‌دنبال تغییر ماهیت جمهوری‌اسلامی ایران هستند و هدف مشترکی دارند. از نگاه دموکرات‌ها نقش جمهوری‌اسلامی برای حفظ موازنه قدرت در منطقه ضروری است.

اما گروه‌های دموکرات چپ‌گرای پیشرو یا تندرو، رویکرد بهتری نسبت به ایران دارند و مخالف سیاست‌های افراطی اسرائیل هستند. آنها حمله حماس را محکوم می‌کنند، اما درگیر شدن آمریکا در خاورمیانه را به ضرر آمریکا دانسته و با آن مخالف هستند. آنها معتقدند مداخلات بی‌حاصل امریکا در خاورمیانه مربوط به لابی اسراییل است و آنها با این لابی میانه خوبی ندارند.

اما در آنسوی طیف جمهوریخواهان، راست‌گرایان افراطی تندرو، کاملا برعکس، به شدت حامی اسرائیلند و با فلسطین و طرح دو دولتی سر ناسازگاری دارند. آنها سرسختانه با جمهوری‌اسلامی مشکل دارند و از تغییر رژیم حمایت می‌کنند. جان‌بولتون نمادی از این گروه‌هاست. او با گروه‌های برانداز و مخالف جمهوری اسلامی ارتباط برقرار می‌کرد و برای سقوط جمهوری اسلامی ایران برنامه‌ریزی می‌کرد.

گروه‌های چپ‌گرای پیشرو مخالف نسل‌کشی در غزه هستند. برنی‌سندرز یکی از انهاست که با وجود اینکه یهودی است اما با اسراییلی‌ها و لابی اسرائیل مشکل جدی دارد. چپ‌ها جمهوری‌اسلامی را به‌ رسمیت شناخته و مخالف سیاست‌های افراطی اسراییل هستند و نمی‌خواهند آمریکا در خاورمیانه در عراق و سوریه و یمن و… وارد جنگ شود. آنها معتقدند هزینه‌هایی که ایالات متحده در منطقه کرده است هیچ‌کدام به سود امریکا نبوده است.

راست‌گرایان جمهوریخواه، دولت بایدن را به‌خاطر امتیازات محدودی که به ایران داده؛ متهم می‌کنند. با همه اینها دولت بایدن در رویکردی که نسبت به ایران دارد به چپ‌ها دموکراتها نمی‌رسد و کماکان گروه‌های چپ‌گراتر هستند که به ایران نزدیک‌اند.

بایدن در مرکزیت دموکرات‌ها قرار دارد. اما خانم کاملا هریس کمی به چپ نزدیک‌تر است. دولت بایدن به مرکز و راست نزدیک‌ترند رابطه بهتری با اسراییل دارند. دموکرات‌ها به دنبال جذب ایران به مجامع بین‌المللی هستند و مدافع جذب جمهوری اسلامی هستند و از طرد ایران استقبال نمی‌کنند. چپ‌ها در مقایسه با بایدن به ایران احساس نزدیکی بیشتری دارند و دغدغه‌های جمهوری اسلامی را درک می‌کنند.

در موضوع چین، همه طرف‌های دموکرات و جمهوریخواه خطر چین را تشخیص می‌دهند و می‌خواهند مقابل چین بمانند. اما چین برای نفوذ اقتصادی که در آمریکا دارد و کارتهایی که در اختیار دارد و خوش‌شانسی‌هایی که دارد باعث شده که تاکنون هیچکدام از دولتهای آمریکا روی موضوع چین متمرکز نشوند. این دولت‌ها در ابتدا برای پکن خط و نشان می‌کشند اما در نهایت سراغش نمی‌روند. چینی‌ها در این زمینه باید ممنون ملتهای خاورمیانه باشند.

. مثلا جورج بوش پس از به قدرت رسیدن، اولویت خود را خیزش چین می‌دانست. ولی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر باعث شد چین از اولویت ایالات متحده خارج شود. در زمان اوباما هم قضیه هسته‌ای ایران و برجام و بهار عربی و… باعث شد تا مساله چین از سوی دولت اوباما فراموش شود. ترامپ هم اولویت‌های دیگری پیدا کرد که مساله درگیری‌ها در یمن؛ مشکلات با ایران و ترور سردار سلیمانی و بخصوص کرونا باعث شد تا به چین پرداخته نشود. بایدن هم چین را اولویت می‌دانست اما حمله روسیه به اوکراین و بعد حمله اسراییل به غزه باعث شد که پکن از اولویت خارج شود.

گرفتاری‌ها امریکا در خاورمیانه باعث شده که چین فراموش شود. چین از نظر همه گروه‌های امریکایی خطری است که باید به آن رسیدگی شود اما فرصتی برای آن پیدا نمی‌شود. منافع اقتصادی چین با امریکا گره خورده است. اگر کالای چینی در آمریکا نباشد، تورم در این کشور افزایش پیدا می‌کند و واشنگتن مایل نیست که چنین اتفاقی بیفتد. سیاست خارجی آمریکا در قبال چین دچار پارادوکس است. آنها از طرفی می‌خواهند مانع خیزش چین شوند و از طرف دیگر نگران آن هستند که مبادا منافع اقتصادی آنها در روابط با چین آسیب ببیند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.