در سوریه چه میگذرد؟
به گزارش اطلاع با ما، در سوریه چه میگذرد: محمد کورهپز- در این چند روز که همه از پیشروی سریع تروریستها در حلب و حماه متعجب بودند تلاش کردم از منابع موثق برآورد صحیحی از میدان داشته باشم. متنی که پیش روی شماست حاصل این جستجو است. امید که مفید فایده باشد.
1- بیتردید مقصر اول اتفاقات اخیر سوریه را باید ارتش فاسد و ناکارآمد این کشور دانست که البته چندان هم موضوع عجیبی نیست. رزمندگان مدافع حرم خاطرات تلخی از ارتش بعثی سوریه در دوران مبارزه با تروریستها دارند. از تسلیم خطوط به تروریستها تا نفوذ عناصر جاسوس و حتی فساد اخلاقی و اعتقادی. طبیعی است که چنین ارتشی در برابر یک نیروی تکفیری که با عقیده ولو غلط در حال جنگ و قتال است نمیتواند کاری از پیش ببرد و دلیل اصلی عقبنشینیهای مکرر ارتش عربی سوریه از حلب و حماه و … همین است. این که میبینید بشار اسد دستور افزایش 50 درصدی حقوق ارتش را میدهد در واقع تلاشی برای تکان دادن این نظامیان است و ناگفته پیداست که این مشوقهای مالی هم موفق نخواهد بود.
البته معدودی از فرماندهان و نیروهای با غیرت ملی مثل ژنرال سهیل حسن را باید از این کلیت استثنا کرد.
2- ایران و جبهه مقاومت در این ماجرا به هیچ وجه غافلگیر نشدهاند. برآوردهای اطلاعاتی از سه ماه پیش کاملا گویای این بود که تروریستهای مستقر در ادلب در حال آمادگی برای حمله هستند. قبل از آن هم میدانستیم که به تعهدات ترکیه در سوچی و آستانه نمیتوان تکیه کرد و اردوغان ابایی از هزینه کردن تکفیریها برای مقاصد خود ندارد. اما مشکل اینجاست که در سوریه تصمیمگیری نهایی با ایران نیست. لذا خطای محاسباتی دولت سوریه در بیتوجهی به هشدارهای ایران را هم باید در نظر گرفت.
3- اجازه بدهید قدری ریشهای تر به موضوع نگاه کنیم. ترکیب جمعیتی سوریه حدود 75 درص سنی، 10 درصد مسیحی و تنها 13 درصد شیعه (علوی و اسماعیلی) است. تمامیتخواهی و دیکتاتوری حزب بعث در راه ندادن به اهل سنت در ساختار حکومتی از یک طرف و فساد گسترده در بین علویهای حاکم از طرف دیگر، زمینه اصلی بحران 2011 و نیز اتفاقات فعلی است. (البته ما میدانیم که بالا کشیدن علویان در دوره حافظ اسد در واقع دلایل دیگری داشت ولی فعلا مجال توضیح این موضوع نیست) در جامعهای با اکثریت سنی که از دیرباز با اسلام اموی و ضدشیعی خود گرفتهاند ترکیب فعلی صحنه بزرگترین انگیزهها را در اختیار عناصر تکفیری قرار میدهد تا بر روی گسلهای موجود بحرانآفرینی کنند. ایران با فهم صحیح از این مسئله به خوبی میدانست که پاکسازی سوریه -و حتی شاید بتوان گفت آزادسازی ادلب- پایان کار نخواهد بود و باید تغییرات ریشهای در دستور کار قرار گیرد وگرنه هر لحظه امکان حرکت معکوس وجود دارد.
4- شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی بعد از آزادسازی بخش اعظم خاک سوریه از عناصر تکفیری، پیشنهاد ایجاد اصلاحات در ساختار حاکمیت را به بشار اسد داد و خود نیز با مذاکره با عناصر میانهرو سنی تلاش کرد تا وضعیت صحنه را به شکل معتدلتری در آورد و توفیقاتی هم در این زمینه کسب کرد. ولی متاسفانه برخورد حکومت سوریه (و البته بعضی دولتها در ایران) با این وضعیت را باید فرصتسوزی بزرگ نامید. نتیجه این شد که ما فرصت بهرهبرداری از پیروزیهای میدانی را از دست دادیم و کشورهایی مثل امارات و ترکیه در خلاء حضور ما میداندار شدند.
5- قطعا رژیم صهیونیستی، آمریکا و ترکیه –هر کدام به دلیل و نیتی- در فتنه فعلی نقشی بازی میکنند. ولی تجربه نشان داده ما از اشتباهات جبهه خودی بیش از تحرکات دشمن باید واهمه داشته باشیم. یک نمونه روشن آن موج مشکوک افغانستیزی در یکی دو سال اخیر و خصوصا بعد از روی کار آمدن طالبان است که هدف آن انشقاق بین صفوف رزمندگان فاطمیون و جبهه مقاومت بود. نمونه دیگر آن ترورهای متعدد عناصر مستشاری سپاه و حزبالله در سوریه است که ردپای عناصر نفوذی در حزب بعث در آن به چشم میخورد. این نفوذ را به هیچ وجه نباید شوخی گرفت. در زمان جنگ تحمیلی خودمان وقتی که وزیر سپاه از حافظ اسد درخواست موشک کرد او بسیار ناراحت شد و بعد از مرخص کردن اطرافیان خود گفت: «مگر شما نمیدانید سوریه پر از جاسوس است که این درخواستها را علنی مطرح میکنید؟» البته مسئله «تجارت اطلاعات» به درجاتی دیگر در لبنان و حتی اسرائیل هم وجود دارد.
6- چرا ایران در فتنه جدید سوریه حضور سریع میدانی پیدا نکرد؟ به طور خلاصه، باید حکومت سوریه به این درک برسد که قرار نیست تاوان ندانمکاریهای آنها را ایران و رزمندگان جبهه مقاومت پرداخت کنند. موضعگیری فالح الفیاض (رییس حشدالشعبی عراق) در مورد عدم مداخله در سوریه را باید در این چهارچوب فهمید. البته حرکتهای ایذایی نیروهای آمریکایی در منطقه نیز تا حدی بر سرعت عمل ایران تاثیر گذاشته است.
7- به لحاظ میدانی و نظامی، هر منطقهای که به سرعت فتح شود به سرعت نیز قابل بازپسگیری است ضمن اینکه که تحرکات عناصر تحریر الشام (النصره سابق) در این مدت به صورت پیشرویهای سریع ولی بدون تثبیت خطوط دفاعی بوده است. هلیبرد نیروهای لشکر 25 سوریه و نیروهای واگنر روسی در ارتفاعات مشرف به حماه و غرب حلب نشاندهنده سست بودن عقبه تکفیریهاست. این یعنی فرصت برای جبران این اتفاقات هست ولی سوریه باید در این زمینه نصایح و توصیههای ایران را بپذیرد. درست است که سوریه برای ما پل ارتباطی با حزب الله است ولی این موضوع نباید در تصمیمات حزب بعث سوریه اشتباه محاسباتی ایجاد کند.
8- متاسفانه فضای داخل کشور یا مشغول تحلیلهای آخرالزمانی است (که طبق آنان اساسا باید اجازه دهیم سوریه سقوط و سفیانی ظهور کند!) یا همه چیز را به منازعه ایران-رژیم صهونیستی خلاصه میکند و روی هر واقعه و اتفاقی برچسب «عقبنشینی غیرتاکتیکی و عذاب الهی(!)» میزند. چه میشود کرد که بعضیها به دنبال سادهترین تحلیل هستند نه دقیقترین تحلیل.
خناسی رسانههای معاند و غربگرایان داخلی نیز جای خود دارد. اما ما هم باید بدانیم که صحنه سوریه پیچیده و ذوابعاد است و باید در تصمیمگیری دقیق بود. اکنون وقت آیه یاس خواندن و تحلیلهای صد من یک قاز صادر کردن نیست. نه میتوان با هر کجروی سوریها کنار آمد و نه میتوان بالکل رهایشان کرد.
تردید نکنید که ایران و رهبر تیزهوش و بافراست آن و نیز کلیت جبهه مقاومت صحنه را تحت نظر و اشراف دارند. این منطقه منطقه ماست و آنهمه هزینه نکردیم که امروز به سادگی واگذارش کنیم. در روزهای آینده ایران نشان خواهد داد که ارادهاش در حفظ محور مقاومت چقدر جدی است.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0