خفه کردن و قتلِ روزمره ی مردم عادی توسط مامورین آمریکایی، نمایی از اصالت فرهنگ و تمدن غربی!
به گزارش اطلاع با ما، امان الله دهقان فرد*اینجا آمریکاست. مهد دروغین تمدن ریاکارِ غربی. همان جایی که برخی اتباع و مردمانِ «هویت ندار» و «خودباخته»ی شرقی، جنوبی و شمالی هر وقت اسمی از آن می برند، یادی ازش می کنند و یا سخنی در موردش شنیده و یا بیان می نمایند، نفَس شان در سینه حقیقتا حبس و «لب» و «لوچه»شان ناخودآگاه بحرکت در آمده و «آبِ» شیرین عسل سایِ زبان و دهان شان بیرون زده و از روی سینه تا ناخن پای شان را «خیس» و حتی «گَردن آویز» و لباس اتوکشیده ی آن ها را آلوده می گرداند!.
آنجا ایالات نامتحده است. همان جایی که برق مجسمه ی آزادی اش چشمان بعضی «علیل ذهنانِ»ایران و «سفیه دلانِ»جهان را تسخیر و سال هاست شعار مردمسالاریِ نامعقولش، «شعورِ» برخی مردمانِ ما و اکثریتی از «فریب خوران» و «اصالت ندارانِ» اینجایی و آنجایی را دچار تردید نموده و فکر، ذهن، آمال و آرزوهای ساخته و پاخته ی ظاهری و غیرواقعی را برای بخشی از همگان، آنهم تنها در فیلم های هالیودی بوجود آورده است!.
اینجا فقط آنجاست!. با هر جای دیگری از جای جایِ جهان فرق می کند!. حق آدم ها، تا سرحدّ یک رأس گاو در هندوستان هم محترم شمرده نمی شود!. کافی است تنها نگاهی «چپ نگرانه» به آقای پلیس بیندازی. به اخطار و دستورش گوش ندهی و خطرناک تر از همه با او «درگیر» شوی!. در این صورت «جسمت» که هیچ!. جانت را هم می گیرند. در منظر و مرئای رهگذران و مقابل دیدگان جهانیان، بدون هیچ «شرم و حیا» و «ترس و واهمه»ای بیچاره ات می کنند، زانو بر گلویت گذاشته و مانند آب خوردن خفه ات می نمایند. پدر و هفت جدت را جلوی رویَت در می آورند. ۴۰ سال بدون اینکه گناهت ثابت شده باشد در بیغوله های عهد حَجری زیر نام «زندان» نگه ات می دارند.
بگذار تا شفاف تر بگویم!. هر جایی را بگویی، با آمریکا و مامورین یا رئسا و مسئولین اونا فرق می کند!. تنها موردی که اصلا «موضوعیت» ندارد همان وضع آدمیان و حقوق اساسی بشریت و انسانیت! است. آقای «جرج فلوید» که را یادتان هست!. همان بخت برگشته ی سیاه زاده ای که تنها بخاطر یک بی توجهی به امر ماموران و در حالیکه برای فهم مردمان و انحراف حاکم بر مدیریت کشورش فریاد می زد، زنده زنده خفه اش کردند. جانش را ستادند و آخرش هم بدون هیچ شرم و حیایی در همانجا رهایش کردند. آب هم از آب تکان نخورد. اعتراضات و محکومیت های عمومی و بین المللی نیز کارساز نشد. آقایان و خانم ها، این، جزیی اساسی و بُن مایه یِ اصلی از امارتِ فرهنگ و تمدن آمریکایِ وحشی و اروپای غربی است!.
حالا کمی اینطرف تر بیاییم. درون کشور خودمان. با آنانیکه که قبله ی مطلوب و منظور، سمت راز و نیاز و سویِ ذِکر و نمازشان! به آنطرفِ ینگه ی دنیاست. خود فروختگانِ «هویت سوخته» و «حقارت دوخته»ای که با آن همه فجایع انسانی و فضاحت اعتباری و آبرویی، باز هم:
آنجای مفتضح شده ی همگانی را بر اینجای محترم بوده ی همه سالی! ترجیح می دهند.
«مرغ»در حال مُردارِ غرب را بسانِ «غازِ» زنده و سرحالِ همسایه می بینند.
دین و ایمان شان را مفت و مجانی به دنیای بی فروغِ آن یاغیان کوهستانی! می فروشند.
خانه ی حقیقتا آباد اجدادی و آباییِ را با کاخ های ویران و بی بنیان ایشان عوض می کنند.
تحقیر پیاپی و پُردوامِ یانکی ها را بر تصویر زیبای حرم و وطن ترجیح می دهند.
شاید این کلامی بیجا بوده و سخن حقیقتا نادرستی باشد، که حتما نیز هست. تا آرزو بکنیم «اِی کاش»، حالا که یکی از داوطلبان انتخاباتی کشورمان نظریه ی واردات مدیران از خارج را مطرح و فرمایش فرموده اند :« عده ای از کارشناسان «غرب مالیده» را برای حل معضلات انباشته شده ی دولت های گذشته به کشورمان دعوت کنیم، ایشان را مورد استفاده قرار دهیم و از تجارب شون بهره مند گردیم و..». ما هم پیشنهاد نماییم :« بهتر نیست آیا، ابتدا چند نفر از همون ماموران بی رحمِ تجربه دار در خفه کردن با شیوه ی «زانو به گلو»، مسئولان سنگدلِ مشارکت کننده در قتل و عام کودکان فلسطینیِ مظلومیت دیده و نخبگانِ دست اندرکارِ انتخاب «ترامپ» و «بایدنِ» دیوانه، توهم زده و روانی شده برای ریاست بر جمهور و تصمیم گیرنده برای جهانِ در هم ریخته را، آنهم به شکل کاملا محافظت شده، به شمال تهران و یا برخی دیگر از نقاط با اقلیت ساکنانِ غربزده!، می آوردیم تا در نتیجه، برخی ها که عمدا نمی خواهند بفهمند و یا خودشان را به نفهمی زده اند، تفاوت:
نیروهای امنیتی، انتظامی و حتی سیاسی و فرهنگی اینجا و آنجا.
نقش واقعیِ مردم در انتخاب ها و تاثیر رأی آن ها در گزینش مسئولان و مدیران عالی از پایین تا بالا.
و رعایت حقوق حقیقیِ انسانی و احترام به هویت شخصی، قومی و دینی و مذهبیِ اقلیت های بومی و حتی اتباع مجاز و جواز ندارِ خارجی، آنهم زیر نظر «ولایت اعلا»، «مرجعیت عُظما» و اکثریتی از ماموران و مدیران عاشق وطن و مردمان آن را.
و…، از نزدیک لمس نمایند. درک کنند. با چشم سر ببینند و عینا و شخصا تجربه نمایند تا دیگر اینگونه به عربده کشی های رادیو و تلوزیونی، وطن سوزی و شیعه کُشیِ زبانی و مجازی، به شیوه ی داعشیان، بهائیان، یهودیان و مسیحیان صهیونی، آنهم در سرزمینِ با خون حفاظت شده ی سربازان، سرداران، امیران و بسیجیانِ مکتب فاطمی، علوی، حسینی و عاشورایی و.. نپردازند آیا !؟.
برچسب ها :امریکا ، فرهنگ و تمدن
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0