«جاندار»؛ نسبیگرایی اخلاقی در میان پیچیدگیهای خانوادگی و ضعفهای روایی
به گزارش اطلاع با ما ، «جاندار»؛ نسبیگرایی اخلاقی: امیرمحمد جاهد- فیلم «جاندار» با پرداختن به پیامدهای اخلاقی و خانوادگی یک قتل، تلاش میکند مفاهیمی مانند تعارضات ارزشی و نسبیگرایی اخلاقی را به تصویر بکشد. با این حال، ایرادات حقوقی، ضعف پیرنگ، و عدم موضعگیری قاطع نسبت به مسائل ارزشی و اخلاقی باعث میشود که روایت فیلم به اثری پرتنش اما بیجهت تبدیل شود. نبود انسجام در داستانگویی و تلاش برای حق دادن به همه شخصیتها نیز از تأثیرگذاری پیام فیلم میکاهد.
نسبیگرایی اخلاقی در جاندار
فیلم جاندار اولین فیلم بلند و مشترک دو کارگردان جوان به نامهای پدرام پورامیری و حسین دوماری است. روایت فیلم درخصوص ترسیم پیامدهای قتل در روابط خانوادگی و دوراهیهای اخلاقیِ بعد از آن در خانوادۀ قاتل است.
گرۀ اصلی فیلمنامه در بین دعواهای اعضای خانواده برای گرفتن رضایت از ولی دم مقتول است. وی رضایت خود را مشروط بر شروطی میداند که انجام آن حیثیت و شرف خانواده را زیر سوال میبرد. همینجا اختلافات در خانه اوج میگیرد و جبههگیریهای درست و نادرست آغاز میشود.
فیلم در بحثهای حقوقی ایرادات اساسی دارد؛ مانند گرفتن قیومیت فرزند مقتول توسط یاسر(یاسر برادر مقتول است و چون همسر مقتول در قید حیات است به این راحتی قیومیت به یاسر نمیرسد). و اینکه قتل در دادگاهی که در فیلم برگزار میشود عمدی معرفی شده در حالی که این قتل شبهعمد است و شامل دیه کامل مرد و حبس برای متهم میشود، اما در فیلم حکم قصاص برای قاتل صادر میشود!
همچنین در فیلمنامه ایراداتی وجود دارد؛ جمال مرتکب قتل شده و متواری است؛ مقتول به جمال ضربهای نزده اما نعیم(برادر جمال) میخواهد خودش به جمال ضربه بزند و آن را گردن مقتول بیندازد. در سکانسی که نعیم به قصد صحنهسازی با کاتِر به صورت ناگهانی به بالای شکم جمال ضربه میزند؛ مخاطب گمان میکند که جمال هم کشته خواهد شد و این اصلا منطقی نیست.
چرا باید برای صحنهسازی مستقیم به روی قلب برادر تیغ کشید آن هم وقتی خبر ندارد؟ میشد به بازوها و یا جای کمخطرتری ضربه بزند. این ایجاد تعلیق که مخاطب نمیداند در اثر ضربه جمال کشته شد یا نه، اصلا در راستای فرم فیلم نیست و به لحاظ پیرنگ داستانی مشکل دارد.
اما ایراد اصلی در نسبیگرایی اخلاقی فیلم است. در این چندگانگی پرآشوب حق با همه هست و با هیچکس نیست. موضع فیلم دربارۀ شخصیتهای خودمنفعلانه است. داستان از این قرار است که یاسر(برادر مقتول) خواستگار سابق اسرا(خواهر جمال) بوده و وقتی در رسیدن به اسرا ناکام میشود، برادرش را تحریک میکند و او نیز در شب عروسی اسرا به خانۀ آنها رفته و دعوا به راه میاندازد و توسط جمال کشته می شود.
حال اسرا و جمال باهم ناتنیاند و نامادری اسرا میخواهد از یاسر رضایت بگیرد و شرط یاسر برای رضایت این است که اسرا از شوهرش طلاق بگیرد و حتی فرزندی که در شکم دارد را سقط کند!
نامادری برای حفظ جان فرزندش از اسرا خواهش میکند که او به حرف یاسر گوش دهد، درحالی که وحید و پدر بهدلیل آبرو و شرفشان نمیخواهند این اتفاق بیفتد. فیلم با هیچکس همراه نمیشود و با هیچکس همذاتپنداری نمیکند و به نوعی به همه حق میدهد!
در یکی از سکانسها، وحید میگوید:«اگر دختر خودت هم بود همین را میگفتی؟» و مادر نیز گاه به اسرا معترض است که چون ناتنی هستی تن به اینکار نمیدهی!
در فیلم هیچ یک از شخصیتها تماما منطقی بودن درخواست خود را اثبات نمیکنند و این امر باعث میشود جهتدار بودن قضاوت ارزشی فیلم به ثمر ننشیند و این ضعف بزرگی است چرا که سینما جای سخنان و درگیری های بینتیجهای نیست که به ظاهر همه راست بگویند.
حتی یکی از کارگردانان فیلم در مصاحبهای می گوید: «اگر مخاطب با دقت فیلم را ببیند و کاراکترها را با دقت در تمامی سکانس ها بشناسد متوجه میشود که فیلم به همه حق میدهد چه به بدمن قصه چه به آدم خوبه قصه و نمیخواهد کسی را قضاوت کند».
علاوه بر اینکه چنین شعاری در فرم سینما نمیگنجد و فیلمنامه را به اثری پوچ تبدیل میکند، در واقعیت نیز ارزشی ندارد و همیشه شرف و آبروی انسان ها از لحاظ ارزشی جایگاه بالاتری از زندگی مادی دارد و اصلا کسی حق ندارد به خاطر حفظ جان یک شخص دیگر که مرتکب قتل شده فرزند بی گناهی را سقط کند و یا آبرو و شرف خود و خانواده اش را زیر سوال ببرد و حق شوهرش را چنین ضایع نماید.
برچسب ها :فیلم جاندار ، کارگردانان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0